دهه فجر،به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته میشود که طی آن سید روحالله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ یه ایران وارد و در نهایت با اعلام بیطرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد.
دهه فجر انقلاب اسلامی از نگاه مقام معظم رهبري
دهه فجر انقلاب اسلامی -دهه فجر ، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهاي اسلامي، مقطع رهايي ملت ايران و بخشي از تاريخ ماست كه گذشته را از آينده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدي دوباره يافت و اين دهه در تاريخ ايران نقطه اي تعيين كننده و بي مانند بشمارميرود. تا قبل از انقلاب اسلامي، در ايران نظام اسلامي وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ي «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعيت » بود وپادشاهان احساس ميكردند كه فاتحيني هستند كه بر مردم غلبه يافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالي عليه اين سلسله معيوب را قطع كردند و نقطه ي عطفي در تاريخ ايران بوجودآوردند و شمشير اسلام مردم را عليه دشمنان اسلام، مردم و استعمارگران به كار گرفتند.
دهه فجر انقلاب از رشحات اسلام است و آئينه اي است كه خورشيد اسلام در او درخشيد و اين دهه فجر بايد با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. اين مراسم را با هيجانهاي عاطفي صحيح بايد با طراوت و تازه كرد. در مذهب ما، احساسات، گريه و شادي، حب و بغض و عشق و نفرت جايگاه والايي دارد. از اين رو جشنهاي دهه فجر مي بايستي همچون مراسم و اعياد مذهبي گرامي داشته شود و مردمي باشد. بايد كليه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ي فراموش نشدني حضرت امام و پيروزي انقلاب اسلامي را جشن بگيرند.
نامه امام خمینی (ره) درباره دهه فجر
«. . . ما می دانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهانخوار و ستمکاران را از ایران بزرگ کوتاه کرد ، تأییدات غیبی الهی پیروز گردید . اگر نبود دست توانای خداوند ، امکان نداشت یک جمعیت ۳۶ میلیون نفری با آن تبلیغات ضد اسلامی و ضد روحانی ، خصوص در این صد سال اخیر و آن تفرقه افکنی های بی حساب قلم داران و زبان مردان در مطبوعات و سخنرانی ها و مجالس و محافل ضد اسلامی و ضد ملّی به صورت ملیّت و آن همه شماره ها و بذله گویی ها و آن همه مراکز عیّاشیر راه پیشرفت و تعالیم و ترقی میهن عزیز خود فعالیت نمایند ، فساد و بی تفاوتی در پیشامدهای خائنانه ای که بدست شاه فاسد و پدر بی فرهنگ اش و دولتها و مجالس فرمایشی که از طرف سفارت خانه های قدرتمندان بر ملت تحمیل می شد و از همه بدتر وضع دانشگاه ها و دبیرستان ها و مراکز آموزشی که مقرّرات کشور به دست آنها سپرده می شد ، با بکار گرفتن معلّمان و استادان غرب زده و یا شرق زده صد در صد مخا لف اسلام و فرهنگ اسلامی بلکه ملی صحیح با نام ملیّت و ملی گرایی گرچه در بین آنها مردانی متعهد و دلسوز بوده اند لیکن با اقلیت فاحش آنان و در تنگنا قرار داد نشان کار مثبتی نمی توانستند انجام دهند . . . »